آزمایش مارشمالو استنفورد - Stanford marshmallow experiment

فرض کنید دو گزینه پیش روی شماست:

  • زودتر سفر بروید و خستگی را از تن به در کنید؛ ولو این‌که سفرتان سه‌روزه و هتل‌تان معمولی باشد.
  • دو ماه صبر کنید و با پاداشی که می‌گیرید، سفری طولانی‌تر با اقامتی بهتر داشته باشید.

به فرض اینکه انتخاب بین این دو گزینه، تبعات جانبی دیگری نداشته باشد و شما بین این دو مختار باشید، کدام را انتخاب می‌کنید؟ برنامه خوب و در دسترس یا برنامه عالی و کمی دیرتر؟

آزمایشگر، هر بار یک کودک را در یک اتاق می‌نشاند؛ پشت میزی که یک مارشمالو در بشقابی روی آن قرار داده شده بود. آزمایشگر هنگام ترک اتاق به کودک می‌گفت که مارشمالو متعلق به اوست و اگر بخواهد می‌تواند آن را بخورد. اما اگر تا برگشتن او صبر کند، یک مارشمالوی دیگر هم جایزه خواهد گرفت و در واقع دو مارشمالو خواهد خورد.

یکی از مشاهدات جالب در آزمایش این بود که اغلب کودکانی که خودکنترلی بیشتر داشتند، تکنیک نسبتاً ساده‌ای را به کار می‌بردند: هر یک از آن‌ها به نوعی حواس خودشان را پرت می‌کردند، تا مارشمالو را فراموش کنند.

Gratification Postponement یا Delayed Gratification

محور اصلی این داستان را در روانشناسی شناختی و انگیزشی به تأخیر انداختن خواسته‌ها ، می‌دانند. به این معنا که فرد چقدر می‌تواند برای برآورده شدن خواسته‌ها و نیازهایش صبر و تحمل پیشه کند.

بدون شک داشتن اراده قوی برای کنترل خود در مقابل وسوسه‌ها و ارضای فوری خواسته های زودگذر، یکی از مهم‌ترین فاکتورها برای رسیدن به اهداف و موفقیت در آینده است.

در علم مدیریت، مبحث صبر و کنترل برخود، بسیار مبحث مهم و قابل تاملی است اما موضوع مهمتر این است که انسان موجودی بسیار پیچیده و متغیر و غیرقابل پیش بینی است.

در جهان امروز می‌بینیم کشورها و ملت هایی که توانسته‌اند با اتکا به «تلاش» و «کار مداوم» و «صبر» به ثروتهای هنگفتی دست پیدا کنند و کشور و سازمانهای توسعه یافته داشته باشند، همگی جایزه های کوچک مانند «راحتی امروز» را فدای «موفقیت فردا» کرده‌ند. اما اینکه بخواهیم این مفهوم را به همه سازمان یا جامعه آموزش دهیم، کاری است که باید از« آموزش در کودکی » صورت گیرد.