تاثیر انقلاب صنعتی بر روند توسعه مشاوره مدیریت
جهان در قرن هفدهم میلادی، یعنی دوران خیزش های اجتماعی آمریکا-زمانی که سیزده مستعمره انگلستان از آن جدا شدند و ایالات متحده آمریکا را تشکیل دادند- تحولات مهمی را سپری کرد. تحول عمده در مدیریت و مشاوره، در جریان انقلاب صنعتی به وقوع پیوست. صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی عبارتست از دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و حمل و نقل که در اواسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد. زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعه استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقه متوسط و بهبود امور قانونی و اداری کشور، از نظر زمین، کارگر، سرمایه، مدیریت و حکومت وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینه پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم میکرد. انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ و ذوب آهن بیشتر نمود یافت. ساخت اولین پل آهنی در سال ۱۷۷۹، احداث اولین شبکه راه آهن در سال ۱۸۲۵ و هم چنین افزایش چشمگیر فراوردههای کشاورزی و دامی از جمله نتایج مثبت انقلاب صنعتی در انگلستان بود . اما در این جریان، کارخانهها ی متعدد با دودکشهای بلند و غلیظ جانشین دهکدههای سبز و خرم روستایی شدند.رشد وگسترش کارخانهها منجر به از بین رفتن جنگلها و فضاهای سبز، افزایش دود و آلودگی هوا، بوجود آمدن کوههای زغال و توده فضولات بود.
در این دوران بود که رشد سریع جمعیت،هجمه عظیمی را برای برپایی بازارهای مکاره و عرضه کالاهای مصرفی ایجاد کرد. در همین دوران بود که با تسری روش تولید انبوه آدام اسمیت (مبنی بر تقسیم کار و تخصص گرایی در کارخانه سنجاق سازی) که در کتاب وی با عنوان "ثروت ملل" در سال ۱۷۷۶ منتشر شد، تحول عظیمی در بخش صنایع به وقوع پیوست؛ به طوری که آثار آن هنوز هم در چگونگی تنظیم کار اغلب سازمانهای تجاری مشاهده می شود. تمام این تغییرات و مسایل ایجاد شده به همراه آنها متخصصان مدیریت و سازمان و مشاوران را از درون دربارهای پادشاهان به درون کارخانه ها نیز رهنمون کرد. آنها عموماً یا به اظهار نظر و ارائه مشاوره و حل مسأله در خصوص امور سازمانی و اقتصادی می پرداختند یا در عمل اقدامات نوینی را برای بهبود مسایل کارگاه، کارخانه یا در جوامع آن زمان مطرح و استفاده می کردند. قبل از دوران کلاسیک تعداد قابل توجهی از پیشکسوتان دوران صنعتی وجود داشته اند. چالرز ببیج در بریتانیا که در سال ۱۸۳۲ درباره اقتصاد ماشین آلات و تولید و مزایای تقسیم کار بحث کرد، رابرت اون در سال ۱۸۳۴ پیشگامی مدیریت منابع انسانی و هدایت و رهبری جنبش اتحادیه های کارگری بریتانیا را در دست داشت، و بسیاری دیگر. یک مثال خوب از مشاوره را می توان در تجربه سامپسون مطرح کرد. چارلز تی سامپسون کارخانه دار آمریکایی در سال ۱۸۷۰ میلادی کل فرایند کارخانه تولید کفش خود را سازماندهی مجدد کرد تا بتواند از کارگرهای چینی بدون مهارت در خط تولید خود استفاده کند. یک سال بعد، به عنوان مشاور عمل کرد و تجربه خود را با مالک یک خشکشویی به اشتراک گذاشت. مالک خشکشویی نیز مشاوره او را پذیرفت و رویکردی را که سامپسون در کارخانه خود استفاده کرده بود را پیاده سازی کرد.
نقش دوران کلاسیک و پیشگامان مدیریت علمی در تحولات مشاوره مدیریت
دوران کلاسیک از سال ۱۹۰۰ تا حدود سال ۱۹۲۴ (اواسط دهه ۱۹۳۰) ادامه داشت. اگرچه نظرات اندیشمندانی چون ماکس وبر و دیوانسالاری آرمانگرایانه او و نظریه اداری فایول در این عصر مطرح و مورد توجه قرار گرفت؛ ولی دوران کلاسیک ها با پرچمداری مدیریت علمی به پیش رفت و آنچه امروز به عنوان مشاور می نامیم ریشه در مدیریت علمی دارد. پیشگامان مدیریت علمی مانند فردریک وینسلو تیلور، فرانک و لیلیان گیلبرت، هنری گانت و هرینگتون امرسون، نقش تعیین کننده و اصلی را در توسعه مشاوره صنعتی بازی کردند. رویکردهای فنی و سیستمی (روش شناختی) آنها برای ساده سازی فرایندهای کاری و افزایش بهره وری کارگران و کارخانه ها همانند یکدیگر نبود و حتی در موارد مشخصی کاملاً با یکدیگر تعارض داشتند. به هر حال، همه آنها به کاربرد روش های علمی جهت حل مسایل تولید اعتقاد داشتند. همچنین آنها به مزایای ترکیب روشهای مختلف جهت اشاعه روش علمی خود و اطمینان از اینکه روشهای آنها در شرکتهای تجاری مورد استفاده قرار گیرد نیز، اعتقاد داشتند.
این تلاش های پیشگامان مدیریت علمی باعث ظهور نوعی از مشاوره مدیریت شد که به شدت این حرفه و تصویر آن را متمایز می کند. این مدل مشاوره که از جنبش مدیریت علمی نشأت گرفته است، بیشتر روی کارخانه، بهره وری و کارایی خط تولید (قسمتی که ماشین آلات کارخانه وجود دارند) ، سازماندهی منطقی (عقلایی) کار، مطالعات زمان و حرکت سنجی، حذف ضایعات و کاهش هزینه های تولید تمرکز می کند. به این حوزه نام "مهندسی صنایع" اطلاق گردید و هنوز در بهبود فرایندها و عملیات بسیار مهم است. اما چون مهندسان صنایع رویکرد غالباً سخت گیرانه ای دارند و به تشدید و فشردگی کار می انجامد، این مداخلات آنها برای اتحادیه های کارگری و کارکنان کارخانه ها ایجاد ترس می کند.
در طی سالیان متمادی، تصویر قدیمی بحث برانگیز از متخصصان کارایی به طور قابل توجهی تغییر کرده است. تغییرات مهم در روابط کارگری و اجتماعی باعث به محدود شدن استفاده از روش هایی شد که مورد پذیرش کارگران نبودند. مذاکره و همکاری برای مدیریت بسیاری از اموری که منافع کارکنان را تحت تأثیر قرار میدادند، لازم الاجرا و ضروری شدند. البته بخش مثبت تصویری که از متخصصان کارایی در ذهن ها متبادر می شود به میزان زیادی حفظ شده است : از مشاوران همچنان به عنوان کسانی یاد می شود که قادرند تا فرصت های جدید را پیدا و منابع را حفظ کنند و بهره وری را افزایش دهند. محدودیت های مهندسی صنایع و رویکردهای متخصصان کارایی منجر به ایجاد علاقه به جنبه ها و ابعاد دیگری از سازمانهای تجاری شد و حوزه های جدیدی را در صنعت مشاوره خلق کرد. یکی از اولین شرکتهای مشاوره ای که امروزه نیز شناخته شده است در شیکاگو و در سال ۱۹۱۴ توسط ادوین بوز تحت نام " خدمات تحقیق در کسب و کار" (Business Research Services) تاسیس شد. در مقاله ی رفتارگرایی و رویکرد عمومی در مشاوره مدیریت ، به جنبه های انسانی سازمانها و آغاز محوریت منابع انسانی در توسعه مشاوره مدیریت می پردازیم. با ما همراه باشید.