• سخن سردبیر

    سعید احمدیان

    مشاور مدیریت، تفکر سیستمی و مولوی

    مطابق تعریف فدراسیون مشاوران مدیریت اروپایی مشاوره مدیریت عبارت است از ارائه مشاوره و کمک در مورد مسائل مدیریتی که شامل شناسایی و بررسی مشکلات و یا فرصتهای پیشرفت بعلاوه توصیه برای اقدام مناسب و کمک به اجرای آن توصیهها میشود. براین اساس می توان گفت که یک مشاور مدیریت علاوه بر تسلط کافی بر علم مدیریت جهت ارائه توصیه مناسب و کمک به اجرای مطلوب این توصیه ها می بایست درک مناسبی از شرایط و موقعیت مجموعه مشاوره گیرنده داشته باشد. با توجه به اینکه تئوری های مدیریت متنوع بوده و استفاده از هریک از این تئوری ها بستگی به فرهنگ،صنعت، عمر سازمان، نوع محصولات / خدمات و ... دارد، شناخت سازمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. شاید به همین دلیل است که یکی از مهمترین ویژگی های یک مشاور مدیریت حرفه ای برخوردار بودن از تفکر سیستمی همراه با نگاه غیرخطی به پدیده هاست.

    پیتر سنگه در کتاب پنجمین فرمان تفکر سیستمی را چنین تعریف میکند "تفکر سیستمی راهی برای فکر، زبانی برای توصیف و درک، و نیرو و روابط متقابلی است که رفتار سیستمها را شکل میدهد. این رشته به ما کمک میکند ببینیم که چگونه میتوان سیستمها را بهطور مؤثر تغییر داد و با روند معمول جهان طبیعی و اقتصادی، هماهنگتر عمل کرد." با این تعریف واضح است که بدون تفکر سیستمی نمی توان چرایی و چگونگی رفتار و تعاملات پدیده های درون سازمان را شناخت. و طبیعتا مشاور مدیریتی که شناخت مناسبی از یک سازمان نداشته باشد نمی تواند درک درستی از لایه های زیرین آن پیدا کند و نهایتا توصیه هایش متوجه رویدادهای در سطح سازمان بوده و به ساختارهای بوجود آورنده رویدادهای نامطلوب نمی پردازد. طبیعی است که چنین توصیه هایی یا در سازمان مشاوره گیرنده به کار گرفته نمی شود و یا چنانچه به کار گرفته شود نتیجه مطلوبی به دنبال نخواهد داشت.

    اما نکته جالب توجه برای ما ایرانیان این است که در میان آثار جلالالدین محمد بلخی (مولوی) می توان اصول تفکر سیستمی را مشاهده کرد. از آنجا که در بسیاری از موارد ذکر نکته یا توصیه ای از زبان شیوا و پرنغز بزرگان ادب فارسی بیشتر به جان شنونده می نشیند و در نتیجه بهتر به کار گرفته می شود. بیان برخی از اصول تفکر سیستمی از نگاه بزرگی چون مولوی می تواند از زبان مشاوران مدیریت کشور نه تنها جذاب بلکه در جای خود به کار آید.

    • تفکر کل نگر: شاید بتوان گفت مهمترین اصل تفکر سیستمی تفکر کل نگر است. مجموعه ای از اجزا که با هم در ارتباط هستند تا هدفی تحقق یابد را کل گویند. این اصل به این موضوع اشاره دارد که برای فهم بهتر یک پدیده می بایست تصویر کلی آن پدیده را در نظر گرفت و در جزئیات گم نشد. در توضیح این اصل در بسیاری از منابع دنیا به داستان فیل در تاریکی مثنوی معنوی اشاره می شود که هر کس به بخشی از بدن فیل دست می زد و برداشت خود را از آن می کرد و هرچند که همه پدیده فیل در تاریکی را لمس کرده بودند ولی غافل از تصویر کلی فیل برداشت های اشتباه می کردند.

      پیل اندر خانه تاریک بود عرضه را آورده بودندش هنود از برای دیدنش مردم بسی اندر آن ظلمت همیشد هر کسی دیدنش با چشم چون ممکن نبود اندر آن تاریکیش کف میبسود آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد گفت همچون ناودانست این نهاد آن یکی را دست بر گوشش رسید آن برو چون بادبیزن شد پدید آن یکی را کف چو بر پایش بسود گفت شکل پیل دیدم چون عمود آن یکی بر پشت او بنهاد دست گفت خود این پیل چون تختی بدست همچنین هر یک به جزوی که رسید فهم آن میکرد هر جا میشنید از نظرگه گفتشان شد مختلف آن یکی دالش لقب داد این الف در کف هر کس اگر شمعی بدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی

      آنگونه که مولوی اشاره می کند اگر هرکسی از نور روشنایی بخش کل نگری برخوردار باشد در تله جزئی نگری گرفتار نمی شود. نگاه کل نگر به مشاوران مدیریت این کمک را می کند که فارغ از موضوع پروژه مشاوره مدیریت نگاهی کلان به مجموعه مشاوره گیرنده داشته و تصویر کلان سازمان را فراموش نکنند. چرا که در بسیاری از موارد ریشه مسئله خارج از موضوع پروژه می باشد و یا برای ایجاد بهبود حاصل از موضوع قرارداد نیاز به حل موضوعات دیگری خارج از موضوع پروژه می باشد.
    • حلقه بسته بازخور: این اصل به این موضوع اشاره دارد که شرایط دنیای واقع منجر به تصمیم توسط افراد شده و این تصمیمات اقدامات جدید را شکل می دهد تا بر روی شرایط اثرگذارد و تغییر در شرایط منجر به تصمیمات و اقدامات جدید می شود و این چرخه بسته بطور مداوم ادامه پیدا می کند. خلاصه آنکه به قول مولوی

      این جهان کوهست و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا

      بر این اساس چنانچه بخواهیم یک تصمیم و نتایج حاصل از آن را مورد تحلیل قرار دهیم می بایست تاثیرات اقدام حاصل از تصمیم را تا جایی ادامه دهیم که این تأثیرات به تصمیم گیرنده بازگردد. به بیان ساده شرایط نامطلوب حاصل اقدامات نامناسب و اقدامات نامناسب حاصل تصمیمات نسنجیده است. بنابراین یک مدیر یا مشاور مدیریت حرفه ای برای حل ریشه ای یک مشکل فردی یا سازمانی می بایست ریشه را در درون این حلقه های بسته علت و معلولی بجوید. همان گونه که مولوی می گوید

      مگریز زغم ای جان، در درد بجو درمان

    • نگرش پویا: این نگرش نقطه مقابل نگرش ایستا است که به رویدادها در یک مقطع زمانی خاص توجه می کند و برای شناسایی عوامل بوجود آورنده رویداد صرفا بر آن مقطع زمانی خاص متمرکز است. در صورتیکه در نگرش پویا بر روند اتفاقات از گذشته تا اکنون و از اکنون به آینده می نگرد. بعنوان مثال چنانچه میزان رضایت مشتریان یک شرکت مثلا 75% باشد در نگرش پویا سوال اصلی این هست که میزان رضایت در بازه های زمانی گذشته چقدر بوده است. در واقع در نگرش پویا رویدادها بخشی از روندها محسوب می شوند و با توجه به روندها می توان در خصوص یک رویداد اظهار نظر کرد.

      بنابراین یکی دیگر از اصول تفکر سیستمی توجه به پویایی ذاتی پدیده های دنیاست که مولوی این اصل را این گونه بیان می کند.

      هر زمان نو می شود دنیا و ما بی خبر از نو شدن اندر بقاء

    • تأخیر بین علت و معلول: معمولا هرچه یک سیستم پیچیده تر باشد اهمیت این اصل تفکر سیستمی هم بیشتر می شود چرا که فاصله بین بروز یک رویداد و علت آن بیشتر می شود. بر این اساس شرایط نامطلوب یک سازمان ممکن است به علت تصمیم گیری های بد گذشته باشد و یا بروز مشکل در یک واحد سازمانی ناشی از اختلال در بخش دیگری از سازمان و در زمان دیگری باشد.

      مولوی در دفتر سوم مثنوی معنوی حکایت دزدی را بیان می کند که شب در حال سوراخ کردن دیوار خانه ای بود. که فرد نیمه بیداری از پشت بام از دزد می پرسد مشغول چه کاری هستی؟ دزد جواب می دهد که من دُهُل زن هستم. و وقتی از او پرسیده می شود که پس صدای دُهُل کو؟ دزد جواب می دهد که صدای دهل را فردا میشنوی. زمانی که صدای نعره و فریاد حسرت و واویلا شنیدی.

      این مثل بشنو که شب دزدی عنید در بن دیوار حفره میبرید نیمبیداری که او رنجور بود طقطق آهستهاش را میشنود رفت بر بام و فرو آویخت سر . گفت او را در چه کاری ای پدر خیر باشد نیمشب چه میکنی تو کیی گفتا دهلزن ای سنی در چه کاری گفت میکوبم دهل گفت کو بانگ دهل ای بوسبل گفت فردا بشنوی این بانگ را نعره یا حسرتا وا ویلتا

      در این حکایت علاوه بر موضوع تأخیر زمانی بین علت و معلول که به آن اشاره می شود نکته ای که می تواند مورد توجه مدیران یا مشاوران مدیریت قرار گیرد نیم بیدار بودن فرد پرسشگر است. در واقع اگر پرسش کننده کاملا بیدار بود در زمان وقوع شکل گیری علت واحسرتای فردا می توانست از آن جلوگیری کند.

      در مجموع فارغ از اینکه مشاوران مدیریت در کدام یک از گرایش های مدیریت و یا در چه صنعتی فعالیت دارند بدون اینکه خود را به تفکر سیستمی تجهیز کنند بعید است بتوانند مسائل واقعی شرکتها و سازمان ها را به خوبی شناسایی نموده و یا اقدامی برای بهبود وضعیت شان صورت دهند. بعلاوه پس از شناسایی مسائل اصلی شرکت/ سازمان مشاوره گیرنده، مشاور مدیریت نیاز به یکسری مهارت ها دارد که به کمک آنها بتواند توصیه های خود را بگونه ای ارائه کند که مشاوره گیرنده آن را عملیاتی نماید. یکی از این مهارت ها، مهارت های ارتباطی است و یکی از ابزارهای مناسب برای برقراری ارتباط استفاده از گنجینه ادب و هنر فارسی است.

    سعید احمدیان

    رئیس هیئت مدیره انجمن مشاوران مدیریت ایران

  • ۳ مورد سوء تعبیر شرکت ها از تجربه مشتری

    نوشته لیزا نیرل
    مشاهده مقاله
  • توانمندسازی رهبران بازاریابی برای پذیرش نوآوری هوش مصنوعی مشتری محور

    برندون کراهام
    مشاهده مقاله
  • جانشین پروری با رویکرد مربیگری ( مورد مطالعه در یک شرکت دانش بنیان )

    مصطفی شاهی نصرت آباد - مسعود یارندی
    مشاهده مقاله
  • مصنوعی مولد با مشکل مالکیت معنوی همراه است

    نوشته گیل آپل، جولیانا نیلباوئر و دیوید آ. شوایدل
    مشاهده مقاله
  • آنگاه که کسب و کار شما به موتور دوم رشد نیاز دارد.

    جیمز آلن و کریس زوک
    مشاهده مقاله
  • رهبران قبل از اِعمال طرح چهار روز کاری در هفته باید به چه نکاتی توجه کنند؟

    نوشتۀ اِما راسل، کارولین مورفی و اسم تری
    مشاهده مقاله
  • سازمان سواد دیجیتالی

    تحول دموکراتیک نوشته شده توسط مارکو ایانتی و ساتیا نادلا
    ایجاد یک ذهنیت دیجیتالی نوشته شده توسط پاول لئونارد و یدال نیلی
    مزیت دیجیتال عالی بعدی نوشته شده توسط ن. ونکات ونکاترامان و ویجی گویندارجان
    مشاهده مقاله