نظریه آشوب را دست کم نگیرید!

در درون بی نظمی و آشوب، الگویی از نظم وجود دارد که به طور شگفت انگیزی زیباست.

  • خرید یک ساندویچ که به جنگ جهانی اول منجر شد
  • رد شدن درخواست پذیرش در دانشکده هنر به جنگ جهانی دوم منجر شد
  • تسخیر شدن قسطنطنیه به دلیل باز بودن در
  • اشتباه یک سخنگو باعث فرو ریختن دیوار برلین شد
  • کشته شدن یک سگ باعث شکل گرفتن تروریسم مدرن شد

ویژگیهای نظریه آشوب

1-اثر پروانه ای و تاثیر آن در مدیریت

اثر پروانه ای، توجه عقلایی و کامل از رفتارها و تصمیم های مدیران کارآفرین و خلّاق است که با یک حرکت مناسب و کم انرژی توانسته اند موجبات تحول و دگرگونی های عظیم و توفیق های شگرفی را برای سازمان فراهم آورند.

 

اثر پروانهای به این معناست که تغییر جزئی در شرایط اولیه میتواند به نتایج وسیع و پیشبینی نشده در ستادههای سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است. در نظریه آشوب یا بینظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیدهها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آنها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستمهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستمهای جوی از اثر پروانهای برخوردارند و تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوط بپردازند.

2-خاصیت سازگاری پویا

در سازمان دهی سازمان های امروز باید هر جزیی بتواند ضمن انجام وظایف خود به طور مستقل با اجزای دیگر ارتباطی هم افزا و پوینده داشته باشد.

هنگامی که سامانه به تعادل سازگار نزدیک میشود، برای حفظ پویایی نیاز به تغییرات اساسی درونی دارد که این تغییرات به جای سازگاری و تطبیق با محیط، سازگاری پویا را موجب میگردد که نتیجه آن دگرگونی روابط پایدار بین افراد، الگوهای رفتاری، الگوهای کار، نگرشها و طرز تلقیها و فرهنگهاست.

3-خاصیت خودمانایی

هر جزئی از الگو همانند و مشابه کل است.

  • طراحی سازمان هایی که هر واحد آن به طور خودکفا قادر به انجام وظایف سازمانی باشد.پرهیز از تخصص گرایی واحدها برای عملکرد مستقل در شرایط خاص
  • ایجاد انعطاف پذیری در سازمان و واحدهای آن به طوری که عملکردها از انعطاف کافی برخوردار باشند، از زمره تدابیری است که سازمانی با خاصیت هولوگرافیک به وجود می آورد

4-خاصیت جاذبههای غریب

  • پرآشوب بودن رفتارها و حرکات پدیده های مختلف، همه خبر از بی نظمی غایی می دهند.
  • پرآشوب بودن، تصادفی بودن نیست، بلکه نظمی در درون بی نظمی و قاعده ای در درون بی قاعدگیهاست. بنابراین مدیریت آینده نیازمند یافتن جاذبههای غریبی است که این نظم غایی را آشکار سازد.