
شما فارغ از آنکه حرفه تان چه باشد؛ در طول شبانه روز در معرض داده های گوناگون قرار دارید.
صبح که از خواب بیدار می شوید نسیم خنکی به صورت تان می وزد و با خود فکر می کنید چه هوای مطبوعی و یا ممکن است از هوای آلوده صرفه کنان پنجره را ببندید؛ در هر دو صورت داده ها به سمت شما روانه شده اند. شما لحظه به لحظه داد ها را با حواس پنج گانه تان دریافت می کنید. اما مکانیزم مغزتان به همه این داده ها توجه نمی کند و از کنار بسیاری از آنها به راحتی می گذرد؛ که البته فرایندی طبیعی است.
مثلا اگر شما یک آرایشگاه داشته باشید حداقل در حوزه کسب و کارتان خیلی تفاوت نمی کند که روند ترافیک سطح شهر طی سال های گذشته چگونه بوده است و یا میزان تطبیق پذیری جامعه نسبت به تحولات حوزه دیجیتال چگونه بوده و در آینده پیش رو چگونه خواهد شد. اگرهم پزشک باشید بسیاری از این داده های عمومی خیلی در کارتان اهمیت ندارد آنچه اهمیت دارد مختص به حوزه سلامت و صنایع مرتبط با آن است.
اما اگر مشاور مدیریت هستید احتمالا می بایست نسبت به طیف بسیار وسیع تری از داده ها حساس باشید. اگر قرار است کسب و کارها را رونق دهید و یا برای سازمان ها سیستمی ایجاد کنید که عملکردشان بهبود یابد، یا مسئله ای مشخصی را از سازمان حل نمایید، قاعدتاً نیاز دارید نه تنها داده های مبسوطی از صنعت مورد نطر در اختیار داشته باشید بلکه روندهای پیش رو داده های آن صنعت و داده های اثر گذار و اثر پذیر را هم در نظر بگیرید و در مرحله بعد از روابط بین این داده ها اطلاعات مناسب را استخراج نموده و براساس اطلاعات استخراج شده یافته هایی را حاصل نمایید که منجر به بهبود عملکرد سازمان گردد.
اگر شما هم از مشاورانی هستید که نسبت به داده ها حساس اند، تعاملات بین این داده ها را شناسایی نموده و اطلاعات لازم را استخراج و از اطلاعات استخراج شده راه حل ها را یافته و به سازمان ها ارائه می دهند؛ تبریک می گویم طبق آنچه راسل ایکاف می گوید شما خردورزی می کنید.